پیرمرد و دریا
نویسنده:
ارنست همینگوی
مترجم:
نجف دریابندری
امتیاز دهید
ترجمه دیگر
✔️ نام رمان کوتاه و اثری شاهکار از نویسنده معروف آمریکایی "ارنست همینگوی" است. این داستان زیبا بنا به گفتهی خود نویسنده، کوله بار این چند ساله زندگی هنری او میباشد. داستانی که در سادگی و صراحت تمام نوشته شده و تقریبا همه منتقدان ارنست همینگوی، این رمان را هنرمندانهترین اثر او در طول زندگی هنری اش میدانند.
این کتاب از اسمی که دارد مشخص است که میخواهد خواننده را به دریا بکشاند و داستان را ادامه دهد. شروع داستان خواننده با اسمی به نام سانتیاگو آشنا میشود که او یک ماهیگیر کوبایی میباشد. که میخواهد تلاشهای این ماهیگیر کوبایی را نشان دهد که در آن سوی دریاها به دنبال صید کردن یک نیزهماهی بسیار بزرگ میباشد که به نوعی برای خودش مبارزه مرگ و زندگی میباشد. سانتیاگو یک ماهیگیریست باتجربه که در گلف استریم به مدت 84 روز هیچ ماهی صید نکردهاست. سانتیاگو به مانند همه ماهیگیرهای دیگر شاگرد دارد. مانولین شاگرد او، تا 40 روز اول او را همراهی می کند ولی پس از آن به اجبار پدر و مادر خود، به قایقی دیگر میرود. گویا 40 روز ماهی نگرفتن حاکی از آن است که سانتیاگو قطعا "سالائو" است که بدترین شکل بدبیاری میباشد. مانولین به دلیل علاقهای که به پیرمرد و اعتقادی که به شانس دارد، همچنان آن پیرمرد را کمک میکند تا بتواند مثل همیشه ماهیهای بزرگ صید کند. از طرفی سانتیاگو اعتقاد دارد که روز شانس او 85 امین روز میباشد و به مانولین میگوید که دوران بدشانسی او تمام شدهاست و با دلی پر از امید به فردایی فکر میکند که قرار یک ماهی بسیار بزرگ را صید کند...
بیشتر
✔️ نام رمان کوتاه و اثری شاهکار از نویسنده معروف آمریکایی "ارنست همینگوی" است. این داستان زیبا بنا به گفتهی خود نویسنده، کوله بار این چند ساله زندگی هنری او میباشد. داستانی که در سادگی و صراحت تمام نوشته شده و تقریبا همه منتقدان ارنست همینگوی، این رمان را هنرمندانهترین اثر او در طول زندگی هنری اش میدانند.
این کتاب از اسمی که دارد مشخص است که میخواهد خواننده را به دریا بکشاند و داستان را ادامه دهد. شروع داستان خواننده با اسمی به نام سانتیاگو آشنا میشود که او یک ماهیگیر کوبایی میباشد. که میخواهد تلاشهای این ماهیگیر کوبایی را نشان دهد که در آن سوی دریاها به دنبال صید کردن یک نیزهماهی بسیار بزرگ میباشد که به نوعی برای خودش مبارزه مرگ و زندگی میباشد. سانتیاگو یک ماهیگیریست باتجربه که در گلف استریم به مدت 84 روز هیچ ماهی صید نکردهاست. سانتیاگو به مانند همه ماهیگیرهای دیگر شاگرد دارد. مانولین شاگرد او، تا 40 روز اول او را همراهی می کند ولی پس از آن به اجبار پدر و مادر خود، به قایقی دیگر میرود. گویا 40 روز ماهی نگرفتن حاکی از آن است که سانتیاگو قطعا "سالائو" است که بدترین شکل بدبیاری میباشد. مانولین به دلیل علاقهای که به پیرمرد و اعتقادی که به شانس دارد، همچنان آن پیرمرد را کمک میکند تا بتواند مثل همیشه ماهیهای بزرگ صید کند. از طرفی سانتیاگو اعتقاد دارد که روز شانس او 85 امین روز میباشد و به مانولین میگوید که دوران بدشانسی او تمام شدهاست و با دلی پر از امید به فردایی فکر میکند که قرار یک ماهی بسیار بزرگ را صید کند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیرمرد و دریا
همینگوی از سبک رئالیسم انتقادی پیروی میکند، در این سبک قهرمانان داستان سعی در تغییر و بهبود وضع موجود دارند، بنابراین داستان در فضایی خوش بینانه و امیدآفرین طی می شود، چنانکه در پیرمرد و دریا مشهود است.
سالها پیش که کتاب را خواندم، نتوانستم با قهرمان داستان همدل شوم و تصورم این بود که نویسنده امید واهی را تلقین میکند.
شاید در آن زمان ناامیدی خود من موجب شده بود که داستان را باور نکنم، زیرا بعدها که کتاب را بازخوانی کردم آن را راستگو و واقع بین یافتم.
بعضی از کتب را نمی توان با یک بار خواندن درک کرد. پیرمرد و دریا از آنهاست که ارزش چندبار خواندن را دارد، برای بهتر فهمیدن و بیشتر لذت بردن.
ترجمه ای دیگر از این کتاب توسط آقای م. خ. یحیوی در سال 1342 توسط کانون معرفت به چاپ رسیده است.
چیزی که عیان است حاجتی به نماد و لفافه پردازی در سخن، به اعتقاد من نداره، سمبول چیزی پیچیده تر و فراتر ازین تاویل های تامل نشده است که با استعاره،کنایه و هر صنعت ادبی دو پهلو یا چند پهلوی دیگه همآغوش میشه...:-(
زیاد این تفسیر ها رو دوست ندارم
فکر می کنم این داستان ، اشخاص و رویداد هاش ، توی حالت واقعی خودشون به اندازه ی کافی با معنا و تاثیرگذار هستن . دیگه نیازی نیست اون ها رو به عنوان نماد چیز خاصی در نظر بگیریم .
هر بار که کوسه ها یه گاز به نیزه ماهی می زدن ، انگار یه گاز هم به روح من می زدن ...
آدم ممکنه بمیره اما شکست نمی خوره .
ب نظرم دلیل خودکشیش هم دقیقا در راستای همین موضوعه.
وقتی آدم داری شکست می خوری و نمیخوای شکست بخوری
و تحمل شکست نداری
اونوقته ک خودکشی می کنی .
البته این فقط یک دلیل خودکشیه.
بهر حال خودکشی چیز با حالیه:x:x